اين روزها قلب مامان مي خنده...
يه مدته كه وبلاگ جوجه هاي قشنگم رو دير به دير به روز مي كنم... شايد بخاطر مشغله كاري و يا شايد بخاطر وجود شبكه هاي مجازي موازي مثل اينستاگرام... اما هرچه كه باشه اينجا براي من مثل يه دفتر خاطرات مي مونه و بهش عادت دارم، براي همينم ، هرجا كه باشم باز براي ثبت خاطره لحظات زيباي زندگيمون به همين جا برمي گردم ... خب از ارديبهشت زيبا شروع مي كنم، كه براي من زيباترين ماه خداست و از وقتي كه ماه تولد هستي كوچولو شد، زيباييش برام دوچندان شده... تولد هستي كوچولو با دور هم بودن عزيزان و شادي و كادوهاي قشنگ و خوراكيها و شام رنگارنگ مامان، كلي خوش گذشت... هستي كوچولو تا حالا يه جشن تولد تكي نداشته، براي همين كلي از اين جشن غافلگيرانه خوشحال بود....
نویسنده :
مامان سپهر و هستي
10:44